درباره فعالین محیط زیست، این “منادیان ابدی بدبختی”

زیست آنلاین: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، امروز، سه‌شنبه ۲۱ ژانویه برای شرکت در مجمع جهانی اقتصاد وارد داووس شد. او همچنین در کنایه به گرتا تونبرگ، فعال ۱۷ ساله مدافع محیط زیست گفت: «باید از منادیان ابدی بدبختی دوری جوییم و پیش‌بینی آخرالزمانی آنها را نپذیریم.»

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، امروز، سه‌شنبه ۲۱ ژانویه برای شرکت در مجمع جهانی اقتصاد وارد داووس شد.رئیس جمهوری آمریکا به عنوان سخنران مراسم افتتاحیه از کشورش و اقتصاد ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری خود تمجید کرد.

او همچنین در کنایه به گرتا تونبرگ، فعال ۱۷ ساله مدافع محیط زیست گفت: «باید از منادیان ابدی بدبختی دوری جوییم و پیش‌بینی آخرالزمانی آنها را نپذیریم.»تغییرات آب و هوایی موضوع اصلی مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس خواهد بود.

رئیس جمهور آمریکا به دلیل پیش بینی های اغراق شده یا نادرست آخرالزمانی فعالین محیط زیست آن ها را منادیان ابدی بدبختی خوانده است که البته نظر بسیاری از سیاستداران و یا مردم نیز در این باره به نظر او نزدیکتر است. اما واقعا چنین است؟ اگر در همسایگی ما افرادی باشند که مرتبا ما را از خطر زلزله ای قریب الوقوع می ترسانند و خواهان آمادگی ما برای مقابله با این زلزله هستند، ما می توانیم آن ها را منادیان ابدی بدبختی بخوانیم؟ اساسا اگر پیش بینی های تیره و تار طرفداران محیط زیست در گذشته چندبار اشتباه از آب درآمده است. چرا باید بازهم حرفشان را باور کنیم؟در این باره چند نکته وجود دارد:

1-یک دلیل که باعث می شود تا بسیاری از هشدارها در زندگی روزمره و درباره مسائل جهانی محیط زیست نادرست از آب درآیند این است که اغلب این هشدارها جوامع را را مجاب می کنند که برای مقابله با آنها سیاست های موفقیت آمیزی را در پیش بگیرند. برای مثال آلودگی هوای لندن به هیچ وجه به بدی پیش بینی های پنجاه سال پیش نیست چرا که سیاستمداران توانستند تحت فشار هشدارها درباره آلودگی هوا این موضوع را کنترل کنند. اما این دلیل مبالغه آمیز بودن آن پیش بینی ها نیست بلکه دلیل تغییر رفتار سیاستمداران و جوامع در قبال آن پیش بینی هاست.

2- نگاه گزینشی به پیش بینی هایی که اشتباه از آب درآمده و انکار پیش بینی هایی که درست از آب درآمده مغالطه آمیز است. بسیاری از پیش بینی های که از سوی دانشمندان علوم و فناوری درباره حل شدن قطعی مشکلات جهان همچون گرسنگی و کمبود آب و کمبود خاک و افزایش جمعیت و …به کمک علم بوده است نیز اشتباه از آب درآمده و بیشتر خوش بینی ها به نتایج معجیره آسای پیشرفت علوم طبیعی در کمک به زندگی انسانها، از فرط دوری از واقعیت به خوش خیالی خام تعبیر شده اند. در همین کشور خودمان تکنوکرات هایی بوده اند که فکر می کرده اند سدسازی تمامی مشکلات حوزه آب کشور را حل خواهد کرد و دیگر خبری از خشکسالی و سیلاب نخواهد بود! در دیگر نقاط دنیا نیز چنین بوده است. از قضا آن پیش بینی هایی محیط زیست گرایان که اشتباه از آب در آمده در برابر آن پیش بینی های ضد محیط زیستی که خطایشان آشکار شده، به مراتب منطقی تر و قابل دفاع تر بوده اند.

برای مثال پیش بینی گروهی از دانشمندان که نیم قرن پیش معتقد بوده اند تا سال 2020 تنها پنجاه درصد یخچال های طبیعی جهان باقی خواهد ماند و ارتفاع دریاها دست کم ده متر بیش از سطح فعلی بالا خواهد آمد اگرچه اغراق آمیز بوده اما در برابر پیش بنی کسانی که اساسا منکر گرمایش جهانی بوده اند، مستندتر و توجیه پذیر تر بوده است.

3-اگر خردورزی عامیانه جوامع نرمال و طبیعی را معیار بگیریم آن گاه می توان گفت امتناع از روبرو شدن با هزینه های حفظ محیط زیست با استدلال نادرست خواندن پیش بینی های محیط زیستی نشان دهنده نوعی تعصب ضد محیط زیستی است. زیرا در زندگی روزمره نسبت به هشدارهای نادرست، رفتارهای بسیار عقلانی تری انجام می دهیم. برای مثال ما بخش نه چندان کوچکی از درآمدهای یک شهرستان کوچک را که ممکن است سابقه آتش سوزی های بزرگ را هم نداشته باشد، به حضور مستمر و همیشگی آتش نشانی اختصاص می دهیم! به این دلیل که ممکن یکی از حوادث آتش سوزی به لحاظ مالی و جانی چنان هزینه بر باشد که آنگاه هزینه چندسال نگه داری و تجهیز آتش نشانی کاملا توجیه پذیر به نظر برسد. هزینه های غیرقابل محاسبه و یا چندمیلیارد دلاری بسیاری از بلایا و مسائل محیط زیستی نیز اقتضا می کند تا به تکرار معقولی از هشدارهای محیط زیستی هرچند نادرست توجه کنیم.

درپایان باید گفت که جدا از اغراق های خارج از چارچوب علمی که بعضی از طرفداران محیط زیست درباره مسائل آینده در پیش می گیرند، آن چه جریان اصلی محیط زیست نسبت به خطر آن هشدار می دهد آن چنان بزرگ و به لحاظ علمی مستند و در جامعه دانشگاهی مورد اجماع است که هر هزینه ای برای جبران آن قابل دفاع است، هرچند که گردهمایی های بین المللی از جنس اجلاس داووس،عموما حتی درباره مسائل بسیار قریب الوقوع تر نیز ناکارآمد و ابترند.