نوشته‌ها

احتمال آلودگی هسته ای آبهای آشامیدنی در دیترویت

زیست آنلاین: هفته گذشته سایت سابق رادیواکتیو در رودخانه دیترویت فرو ریخت و نگرانی های مربوط به امنیت آب آشامیدنی را به وجود آورده است.

به گزارش زیست آنلاین، هفته گذشته سایتی در رودخانه دیترویت که برای تولید مواد رادیواکتیو در جنگ جهانی دوم استفاده می شد فرو ریخت و نگرانی هایی را در مورد عدم سلامت آب برای نوشیدن بوجود آورد.

در حالی که مقامات ایالات متحده می گویند آب عاری از مواد رادیواکتیو است، شهر ویندزور در سمت کانادایی رود نگرانی هایی را ابراز کرده است.

برایان ماس عضو پارلمان کانادا پنجشنبه بیانیه ای را از دفتر خود منتشر کرد که در آن مدعی شد: “در تاریخ 27 نوامبر امسال، سایت Revere Copper در سمت آمریکایی رودخانه دیترویت به احتمال زیاد به دلیل وزن مصالح ذخیره شده تخریب شده است.

ماس بلافاصله نامه ای را به مجلس عوام کانادا ارسال و نگرانی خود را ابراز کرد و خواستار همکاری دولت های ایالات متحده و کانادا برای ارزیابی هرگونه تهدید احتمالی شد.

ماس گفت: چهل میلیون نفر از Great Lakes از این آب آشامیدنی استفاده می کنند و این اکوسیستم باید از لحاظ هرگونه تهدید احتمالی در دو طرف مرز بررسی شود.

اداره آب Great Lakes ، که مسئولیت تامین آب آشامیدنی ساکنان منطقه میشیگان جنوب شرقی را بر عهده دارد ، در بیانیه ای گفت که آب دریاچه ها برای نوشیدن بی خطر است. چرا که موقعیت ورودی آب در بالادست سایت قرار دارد و هیچ گونه مشکل بالقوه ای در مورد کیفیت آب در اثر تخریب سایت وجود ندارد. “

در حالی که هنوز دلیل تخریب این سایت مشخص نشده است، یکی از کارشناسان اداره محیط زیست، دریاچه های بزرگ و انرژی میشیگان اعلام کرد این اداره ۲۰ گروه کارشناسی را برای بررسی علت وقوع حادثه و پیامدهای آن به منطقه اعزام کرده است.

منبع : cnn

جایگاه زنان در برنامه های آموزش سازگاری با کم آبی

وقتی بحث آموزش و توانمندسازی زنان در مسیر سازگاری با کم آبی به میان می آید، برای بسیاری حتی مدیران بخش آب این سوال مطرح است که وقتی زنان مالک منابع آب نیستند، برگزاری کارگاههای آموزشی سازگاری با کم آبی برای آنها چه ضرورتی دارد؟

منابع آبهای زیرزمینی متعلق به همه مردم و موجودات سرزمین است و برای حفظ آن همه باید احساس مسئولیت نمایند.

هنگامی که یک منطقه با کم آبی مواجه است همه اقشار مختلف را با مشکلات پیچیده مواجه کرده و همه مردم از آن متاثر می شوند و با کمک همه اهالی باید برای حل مسائل چاره اندیشی کرد.

پژوهشهای مختلف نشان داده که تنش آبی مخاطرات و خشونت علیه زنان روستایی تشدید می کند و در نتیجه زنان باید نسبت به ابعاد مختلف خطر آگاه شده و برای حفظ منابع آب به کمک مردان ترغیب و پیشگام شوند.

هرچند حتی اغلب زنان نیز فکر میکنند چون در مالکیت منابع آب سهمی ندارند، سازگاری با کم آبی نیز به آنها کمتر مربوط می شود اما تجربیات سهمگین در مناطق مختلف دنیا نشان داده است که از دست رفتن منابع آب زندگی زنان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.

این تفکر که وقتی زنان در مالکیت منابع آب قدرت ندارند، چه ضرورتی دارد در برنامه های سازگاری با کم آبی مشارکت کنند فقط مختص ایران نیست و تقریبا در تمام کشورهای در حال توسعه دارای پیشنه فرهنگی مشابهی است و حتی برخی از زنان سیاست گذار نیز به این امر باور دارند.

آب و زمین دو منبع قدرت در روستاست و زنان بطور سنتی به این منابع دسترسی ندارند و درنتیجه از نظر اجتماعی به حاشیه رانده شده اند. اما در عوض آنها به منابع قدرتی چون منابع فرهنگی (صنایع دستی، دانش بومی گیاهان دارویی، پختن خوراکی های محلی، دسترسی به بازارهای محلی، آمادگی برای آموزش مهارتهای شغلی، مالی و ارتباطی و ..) دسترسی دارند.

در شرایط کم آبی از آنجا که منابع قدرت مردانه تضعیف شده اند، در نتیجه نظام تصمیم گیری مردانه نیز هم به تحلیل رفته و از آنجا که مساله بقا در میان است برای بقا به همبستگی و انسجام همه مردم روستا برای مدیریت مسایل تازه نیاز است، این بستر فرصتی برای زنان ایجاد می کند که با منابع قدرت شان که می تواند منبع معیشت جایگزین باشد به عنوان بازیگران جدید نقش آفرینی کنند.

علاوه بر آن زنان از لحاظ روانی قدرت سازگاری بیشتری داشته و مستعد هستند که در کنار مردان مشارکت نموده و برنامه های زمانبر سازگاری از یکسو و مصرف آب خانواده از سوی دیگر مدیریت کنند.

سازگاری با کم ­آبی تنها راه بقا و حفظ زندگی روستایی است و از فروپاشی خانواده­ها و زایش مسایل اجتماعی پیچیده جلوگیری می کند، از این رو آموزس و سرمایه گذاری بر روی توانمندی زنان بعنوان بخشی از اهالی روستا که بطور باستانی جمع آوری کننده غذا و مراقبتگران طبیعتند می تواند راه سازگاری را هموارتر نماید.

بدیهی است که نهادهای مرتبط با مسائل زنان می تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند.

سال 2019 دومین یا سومین سال گرم در تاریخ است

زیست آنلاین: سازمان هواشناسی جهانی اعلام کرد: دهه گذشته یکی از گرمترین دهه ها به طرز “استثنایی” بوده است، همچنین گرمای اقیانوس ها نیز رکورد جدید را ثبت کرده و به طور قابل توجهی اسیدی تر شده است.

به گزارش زیست آنلاین، دمای سالهای 2010 تا 2019 حدود1.1 درجه سانتیگراد بالاتر از حد متوسط دمای پیش از انقلاب صنعتی بوده است و این نشان می دهد که جهان با چه سرعتی به افزایش دمای 1.5 درجه سانتی گراد نزدیک می شود و دانشمندان می گویند این افزایش باعث ایجاد تأثیرات چشمگیر تغییرات اقلیمی و از بین رفتن اکوسیستم های حیاتی خواهد شد.

یافته های اولیه وضعیت جهانی آب و هوا نشان می دهد که امسال دومین یا سومین سال گرم از زمان آغاز سوابق مطالعاتی است.

تأثیرات این گرما از ژانویه تا اکتبر بر روی زمین به صورت بروز خشکسالی های شدید، موجهای گرمایی و سیل در تمام قاره ها مشاهده می شود. در دریاها نیز این افزایش دما به صورت ایجاد موج های گرمایی بروز کرده است.

طی یک سال گذشته، سطح آب اقیانوسها که از دهه 1950 به بعد اندازه گیری شده است، به بالاترین حد خود رسیده است و اقیانوسها در حدود 1.5 درجه سانتیگراد افزایش درجه حرارت غیرمعمول را تجربه کرده اند، به طوری که در مناطق بزرگی از شمال شرقی اقیانوس آرام امواج گرمایی شدیدی مشاهده است. آخرین نسخه از این گزارش در ماه مارس منتشر خواهد شد.

پتری تالاس، دبیر کل سازمان هواشناسی گفت که اثرات مضر افزایش غلظت کربن در جو نیز بیشتر شده است، همانطور که در حوادث آب و هوایی امسال نیز این امر نشان داده شده است.

وی هشدار داد كه الگوهای نامنطم باران تهدیدی برای محصولات کشاورزی است، كه همراه با افزایش جمعیت، چالش های قابل توجه امنیت غذایی برای کشورهای آسیب پذیر در آینده به وجود خواهد آمد.

منبع : theguardian

اعتراض اقلیمی متفاوت یک زن در استرالیا

زیست آنلاین: یک زن روز گذشته بقایای خانه خود را که در آتش سوزی از بین رفته بود، در بیرون پارلمان استرالیا قرار داد و قانونگذاران را به عدم افدام متناسب برای بحران آب و هوا متهم کرد.

به گزارش زیست آنلاین، “ملیندا پلسمان” در 9 نوامبر، بر اثر آتش سوزی خانه خود را در ولز جنوبی از دست داد. پلسمان بقایای خانه خود را به عنوان بخشی از اعتراضات صلح سبز به پارلمان واقع در پایتخت استرالیا برد.

استرالیا شاهد یکی از عظیم ترین آتش سوزی های خود است. دفتر هواشناسی استرالیا روز گذشته اعلام کرد که بهار 2019 خشک ترین بهار این کشور بوده است.

پلسمان به خبرنگاران گفت که پس از این اتفاق و نابودی خانه خود، اکنون در یک متل در نزدیکی شهر زندگی می کند. وی گفت: من می خواهم توجه مجلس و نخست وزیر را به خانه خود و آنچه اتفاق افتاده است جلب کنم.

پلسمان گفت: من می خواستم به اعضای پارلمان و نخست وزیر نشان بدهم که چه اتفاقی برای خانه ام افتاده است و می خواستم بگویم که این اتفاق نتیجه تغییر اقلیم است که واقعیت دارد و در حال حاضر در حال وقوع است.

وی با انتقاد از اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا برای عدم اقدام متناسب در برابر آتش سوزی گفت خواستار حضور یک رهبر واقعی برای تغییرات اقلیمی است. وی گفت ما به مجلس و نخست وزیر و اپوزیسیونی احتیاج داریم که به علم گوش فرا دهند، به تمام داده هایی که جمع آوری شده است نگاهی بیندازند و کاری انجام می دهند.

منبع : cnn

تولد زودرس نوزادان با افزایش دمای زمین

زیست آنلاین: یک مطالعه جدید نشان داد، زنان باردار به دلیل گرمای ناشی از بحران آب و هوا، در معرض خطر زایمان زودرس قرار می گیرند.

به گزارش زیست آنلاین، این مطالعه که روز دوشنبه در مجله Nature Change Change منتشر شد، نشان داد که در روزهایی که دمای هوا از 90 درجه فارنهایت (32.2 درجه سانتیگراد) بالاتر می رود، میزان تولد نوزادان 5٪ افزایش می یابد. پس از افت دما، میزان تولد نیز کاهش می یابد.

افزایش 5 درصدی ممکن است زیاد به نظر نرسد، اما نویسندگان تخمین می زنند که طی یک دوره 20 ساله، به طور متوسط 25000 نوزاد در سال در ایالات متحده به دلیل گرمای هوا زودتر متولد شده اند.

این قضیه به معنی از دست دادن سالانه بیش از 150،000 روز حاملگی زنان در ایالات متحده بین سالهای 1969 تا 1988 است. محققان فکر می کنند واقعیت فراتر از این آمارهاست.

این مطالعه نشان داد که میانگین کاهش مدت حاملگی حدود 6.1 روز است، اما در برخی موارد نوزادان تا دو هفته زودتر نیز به دنیا آمده اند.

مطالعات قبلی نشان داده است که با افزایش دما مادران با افزایش خطر ابتلا به پره اکلامپسی، فشار خون بالا و سایر مشکلات بهداشتی روبرو هستند. در طی هفته های آخر کودک در رحم مادر تکامل چشمگیری در مغز و رشد جسمانی دارد که تولد زودرس مانع این تکامل می شود.

مطالعات نشان داده اند نوزادانی که زودتر به دنیا می آیند با احتمال بیشتری به بیماری هایی مانند آسم و تاخیر در رشد روبرو می شوند و کودک باید در روزهای آغازین پس از تولد در بیمارستان بستری شود.

مطالعات انجام شده بر روی حیوانات نشان داده است که استرس گرمایی می تواند میزان اکسی توسین را در مادر افزایش دهد. در زنان باردار با شروع زایمان میزان این نوروپپتید افزایش می یابد. نظریه دیگر این است که گرمای شدید به دلیل ایجاد استرس قلبی عروقی ممکن است باعث زایمان زودرس شود.

با افزایش بحران آب و هوا، روزهای بسیار گرمتری در پیش رو خواهد بود و از این رو زایمان زودرس می تواند به یک مشکل بسیار بزرگ در ایالات متحده و سراسر جهان تبدیل شود.

این مطالعه به بررسی داده های سال 1969 تا 1988 پرداخته است. در آن زمان روزهای گرم بسیار ضعیفتری ثبت شده است و اگر کشورهای جهان انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش ندهند و از گرم شدن بیشتر کره زمین جلوگیری نکنند در آینده انتظار خطرات بیشتری وجود دارد.

منبع : cnn

 کاشت چنار به یاد درختان خیابان ولی عصر(عج)

 سال ۱۳۹۲ روبه روی عمارت قدیمی موزه سینما در باغ فردوس ۱۱۰ درخت چنار توسط هنرمندان عضو انجمن تمدن سبز کاشته شد.

به گزارش زیست آنلاین، از سال 1392 به بعد  گاهی هنرمندان برای نگهداشت درختانی که کاشته بودند، به آنها سر می زنند و گاهی اعضای انجمن به صورت گروهی به باغ فردوس می آیند. اما فعالیت انجمن تمدن سبز به همین جا ختم نمی شود. برای جویا شدن از فعالیت های این گروه سری به این انجمن مردم نهاد در محله قیطریه زدیم و با «مهدی توحیدپور» مؤسس انجمن گفت وگو کردیم.
هدف از راه اندازی انجمن تمدن سبز چه بود؟

انجمن تمدن سبز به منظور حمایت از محیط زیست و با گردهمایی هنرمندان در سال ۱۳۷۸ راه اندازی شد. با توجه به آنکه هنرمندان خالق اثرهای هنری هستند و هر اثر خلق شده می تواند حاوی پیامی باشد این تشکل را با حضور هنرمندان راه اندازی کردیم. مهمترین هدف ما مشارکت هنرمندان است و هدف دیگر ماندگاری پیام با آثار خلق شده است تا بتوانیم برای حفظ محیط زیست گام مؤثری برداریم. بخشی از فعالیت انجمن ما تولید محصولات فرهنگی و هنری و بخش دیگر فعالیت حول محور برپایی کارگاه های آموزشی، سمینار، همایش و جشنواره است. در بین جشنواره ها، جشنواره فیلم سبز یک جشنواره جهانی فیلم و هنرهای تجسمی ایران است که با موضوعات زیست محیطی در ۱۵۵ شهر ایران و ۳۱ استان با استقبال خوبی از جانب هنرمندان برگزار شد.

کاشت درخت چنار یکی از فعالیت های ما در انجمن است. حدود ۲ دهه است که در روز درختکاری کاشت نهال را با حضور هنرمندان انجام می دهیم. مانند کاشت ۱۱۰ درخت چنار در خیابان ولی عصر(عج)، کاشت ۶۰۰ درخت با حضور سفیران کشورهای خارجی در پارک پردیسان که با کاشت درختان، عنوان باغ ملل را گرفت و ۶۰۰ درخت دیگر نیز با حضور هنرمندان پیشکسوت در بوستان آب و آتش کاشته شد.
۲۰ سال از راه اندازی انجمن می گذرد؛ نتیجه مشارکت هنرمندان چه بوده است؟

با توجه به فعالیت های مختلف زیست محیطی و استقبال خوب شهروندان این زمینه فراهم شد تا بتوانیم علاقه مندان را جذب اهدافمان کنیم. طی این ۲۰ سال ۲۳۰ نمایشگاه در حوزه هنرهای تجسمی از جمله نقاشی و مجسمه های بازیافتی برپا شد و در حوزه فیلم، تئاتر عروسکی و نمایش خیمه شب بازی موفق و مؤثر بوده ایم. همچنین در بخش هنر معماری عده زیادی از معماران عضو انجمن شده اند که در زمینه معماری سبز ساختمان های پایتخت مشارکت کرده اند. البته این گروه نیز به صورت تخصصی درباره اقامتگاه های بوم گردی فعالیت دارند. در این میان برای نیل به اهداف، گروهی از کارشناسان محیط زیست نیز با ما همکاری دارند و برای عملیاتی شدن یک پروژه توسط هنرمندان به گفت وگو و مشاوره و بررسی ابعاد کار و خلق آثار هنری با هنرمندان می پردازند
همکاری هنرمندان در سال جدید را چگونه ارزیابی می کنید؟

مسائل اقتصادی در نحوه برگزاری برنامه ها تأثیرگذار است. برای رفع مشکلات مالی به مشارکت نهادها و سازمان های مرتبط نیاز است. با وجود این امسال از ابتدای سال تاکنون خوشبختانه اجرای ۲تئاتر، یک فیلم، چند ورکشاپ درباره معماری ایرانی، توزیع لیوان های محیط زیستی در برخی از تکایای تهران در ایام عزاداری ماه محرم و همچنین پروژه بزرگ آقای رستگار را در آبان ماه داشتیم. «علی رستگار» از هنرمندان هنرهای تجسمی است  که یک پرفورمنس هنری  درباره آب و دریاچه بختگان استان فارس اجرا کرد. همچنین سلسله نشست ها، جلسات و کارگاه های آموزشی هم که جای خود دارد. پروژه های متعددی را هنرمندان ارائه داده اند که در دست مطالعه و بررسی کارشناسان است و به زودی اجرای آنها رسانه ای می شود.
عضوگیری در انجمن به چه صورت انجام شده است؟

به گزارش همشهری آنلاین، برای عضو شدن هنرمندان در این انجمن نیاز به انجام کار خاصی نیست و افراد می توانند با یک بار مراجعه و ارائه طرح هنری در حوزه محیط زیست عضو انجمن تمدن سبز شوند. همچنین می توانند با مراجعه به وب سایت http://tamadonsabz.ir  اطلاعات لازم را به دست بیاورند.چه بسا که جشنواره فیلم سبز و کاشت درخت در بوستان ها و برخی از خیابان های تهران  از جمله کارهایی بود که به واسطه برگزاری آن، هنرمندان زیادی جذب انجمن شدند. با مشارکت و فعالیت خیرخواهانه هنرمندان در مواقع بحران توانستیم ۵۰ تن برنج به مناطق سیل زده ارسال کنیم و امیدواریم بتوانیم در این انجمن در کنار هم دست در دست هم برای حمایت و حفاظت از محیط زیست خلق آثار هنری ماندگار را توسعه دهیم.

با «قضا» به داد هوا برسيم

زیست آنلاین: نطق شد که درد هواي تهران را تنها باد درمان خواهد کرد. خود قصه افاضات شيخ و شيريني شکر را خوب و به درستي به خاطر نشاند. اينکه تا کي نظام تصميم‌گيري شهري و ديگر ارگانهاي مسئول، سخاوت طبيعت و البته قهر آن، را براي عبور از مشکلات، دليلي بر بروز بلايا،‌ به استمداد بطلبد و از ورود به بررسي دقيق دلايل و عوامل بروز چنين شرايطي و روشن کردن نقش‌ هر کدام از عوامل، مشخص کردن مسئوليت‌ها در بوجود آمدن اين وضعيت و همت عملي و عيني و مشارکت ‌جويانه براي حل مسئله سر باز زند، گويا خدا مي‌داند.

اينکه چه کسي جواب‌گوي اين همه هزينه‌هاي اقتصادي، رواني، روحي،‌ فکري و اجتماعي و غيره بر تن و روح همه طبقات جامعه‌ شهري شامل فقير و غني،‌ با سواد و بي سواد، کافر و مومن وغيره است که به دليل ندانم‌کاري يا شيادي برخي جاهلان يا سوداگران در صنعت‌ خودروسازي ما گرفته تا نهادهاي نظارتي و دولتي و تصميم‌گيران شهري و غيره به تنگ آمده‌اند، کسي نمي‌داند. دردمان را به چه کسي بگويم و زخم‌هاي تن و روح و فکرمان را به چه کسي نشان دهيم. گفته مي‌شود گويا «باد» جواب‌گوست. با اين استدلال و سطح درک و توانايي مديريت جامعه ما نيز گويا تنها توسل به قضا را راه‌حل بايد بدانيم. البته که:

از هر کرانه تير دعا کرده‌ام روان باشد کز آن ميانه يکي کارگر شود

اما،‌ با اطلاع از نظر دادستان کل کشور مبني بر اينکه «دستگاه‌هاي مختلف درباره آلودگي هوا به وظيفه‌شان درست عمل نمي‌کنند.» و داستان آلودگي هوا را در دستور کار «معاونت حقوق عامه» قرار داده‌اند، نوري در دلم روشن شد، با اين اميد در دل که اين حرف تنها شعاري براي جلوه‌گري واعظي بر منبري نباشد و ديدم که باز بايد دست به دامن قضا و همراه او شد. البته ميان اين «قضا» تا آن «قضا» تفاوت به اندازه همت مطالبه‌گري ما و همراهي‌مان با دستگاه قضا است. در عمل به همت آن دستگاه و مطالبه‌گري عمومي، به ويژه همکاري سازمان‌هاي غيردولتي،‌ اين پيام و دعوت بايد جدي گرفته شده و به صورت جدي پيگيري شود. فرصت براي انجام گفت‌وگوي اجتماعي و همراهي دستگاه قضا مغتنم است. در اين نقطه مشارکت جدي سمن‌ها و دانشگاهيان و صاحبنظران براي بررسي دقيق مسئله‌ آلودگي هوا و راه‌حل آن به کمک جامعه خواهد آمد. اما نه با انجام مطالعات علمي،‌ که اين مطالعات يا الان وجود دارد و نيازي به انجام آن کارها نيست يا اگر تنها به انجام مطالعه موضوع را کاهش دهيم اين مي‌شود که بودجه‌اي اختصاص مي‌يابد و براي عده‌اي ناني بر سر سفره مي‌آورد و محصول کار تنها گزارشاتي براي خاک‌خوردن در فقسه‌ها مي‌شود. به نظر مي‌رسد الان فصل گفت‌وگو و هم‌انديشي با حضور همه دستگاه‌هاي مسئول و دعوت از و مشارکت افرادي از دستگاه قضا براي بررسي همه عوامل و مسئوليت‌ها است. اين کار وظيفه اصلي اين روزهاي سمن‌هاي محيط‌زيستي در قالب مطالبه‌گري‌شان است.

از رسانه‌ها، به ويژه رسانه‌هاي مستقل محيط‌زيستي، نيز به عنوان يکي از ارکان اصلي ايجاد بستر مناسب و آزاد براي طرح مسائل وپيگيري مطالبات نياز به همراهي سمن‌ها و دستگاه قضا، دارند.

اين خود تلاشي است مقدس که با همراهي قضا بايد راه‌حلي براي حل دست‌آورد بي‌خردي مديريتمان در مسئله آلودگي هوا بدانيم. حل مسئله آلودگي هوا نقطه شروعي کوچک يا بزرگ است براي اينکه با هم کار کنيم. تمرکز بر آن در اين مقطع لازم بوده تا با گرفتن نتايج ملموس قابل رويت همراهي بيشتري را مطالبه کنيم. از همين کوچک‌ها شروع کنيم تا ياد بگيريم با «قضا» چشم‌مان براي حل مسائلمان ديگر به دنبال «قضا» نباشد و بازي جاهلان و شيادان را بر هم بزنيم.

از هر فرصتي مدد بجوييم و فرصت‌هاي اندک براي تغيير را غنيمت شمريم. تنها نور،‌ تاريکي را مي‌راند. گفت‌وگو و مطالبه‌گري نور است بر تاريکي بي‌کنشي جامعه و بي‌خردي مسئولان فرافکن.

 خواب زمستانی شهرداری منطقه 1 ادامه دارد

وضعیت قرمز عملکرد مدیران شهرداری به گونه‌ای است که شاید یک روز را نبینیم که در صفحه‌ی حوادث روزنامه‌ها، رخداد تلخی درج نشود که شهرداری یک پای آن نباشد. علی‌ای‌حال گویا این مردم هستند که حین راه رفتن باید حواسشان را جمع کنند تا در چاله فرو نروند، از پله سقوط نکنند و یا دیواری بر پیکرشان خراب نشود.

به گزارش زیست آنلاین، در جوامع بدوی ضمن شکل‌گیری اجتماعات اولیه بشری، تعهد بر رعایت حقوق اولیه زندگی، شرط حیات و حضور در جامعه بود؛ شرطی که امروزه رعایت و اعمال برخی از اصول آن، بر عهده شهرداری‌ها است. در کشورهای غربی، گاه یک شهردار از آنچنان قدرت و جایگاهی برخوردار است که تصمیمات و تاملات سیاسی – اقتصادی یک رئیس جمهور را با چالش‌های اساسی‌ مواجه  می‌نماید. این در حالی است که دوربردِ سطحِ مدیریتیِ شهرداری در ایران، نهایتا در حوزه‌  برداشت زباله و با شعار “شهر ما خانه ما” طنازی و خودنمایی می‌کند. ضمن بررسی وظایف تراشیده شده برای شهرداری و مقایسه آن با درآمدها و نوع هزینه این درآمدها در شهرهای ایران، به خوبی در می‌یابیم که نه یک جا، بلکه صد جای کار می‌لنگد؛ از شیوع هزار فامیلی جهت بکارگیری تیر و طایفه گرفته تا عدم شفافیت درآمدها و حتی بدهی‌های این سازمان طویل‌ پیکر.

ایاب و ذهاب مدیران شهرداری با بارِ کج خود، در حالی صورت می‌گیرد که ریزترین کنش‌های مردم از دید آنها مخفی نمی‌ماند و با صدور قبض، سراغ آنچه که “ساخت و ساز” می‌نامند یورش می‌برند. شاید این عملگیِ مدیران شهرداری، امروز بیش از هر وظیفه‌  دیگرشان به چشم می‌آید. صدور چنین قبض‌هایی به بهانه‌ی “ساخت و پرداخت عوارض شهرداری” در حالی است که نهایتا یک شهروند، لگن یا آفتابه‌ای را در بالکن منزل خود جابجا کرده است. اما علمای شهرداری ادعا می‌کنند با نرم افزارها و ضمن عکس‌های دقیق هوایی این ساخت و ساز را تشخیص داده و باید عوارض آن پرداخت شود. با این وصف جای این سوال باقیست که ضمن تشخیص تحرکات بالکنی ملت، چگونه است که کارشکنی‌های آسمان‌خراش‌های شمال تهران یا هر شهر دیگری دیده نمی‎شود؟ چرا برای اعلام فسادِ موجود در شهرداری‌ها یک خبرنگار باید قربانی شود تا فساد فلان مدیر نالایق شهرداری برملا گردد؟

وضعیت قرمز عملکرد مدیران شهرداری به گونه‌ای است که شاید یک روز را نبینیم که در صفحه‌ی حوادث روزنامه‌ها، رخداد تلخی درج نشود که شهرداری یک پای آن نباشد. علی‌ای‌حال گویا این مردم هستند که حین راه رفتن باید حواسشان را جمع کنند تا در چاله فرو نروند، از پله سقوط نکنند و یا دیواری بر پیکرشان خراب نشود. خرابی شهرها به گونه‌ا‌ی شده که اگر ضمن صدقه، 72 بلا را لغو کنیم، بلای هفتاد سوم از آستین تقدیر شهرداری نازل می‌شود. بنابراین از ته دل دعا می‌کنیم و می‌گوییم “از شر بلای شهرداری به خدا پناه می‌بریم.”

اما جا دارد در این نوشتار کوتاه، شهردار منطقه 1 تهران را خطاب قرار دهیم. آنها واقعا مشغول به چه هستید؟ چرا حدِ اتفاقات رخ داده در این منطقه باید تا این میزان افزایش داشته باشد؟ غالبا این رخدادها به سقوط ختم می‎شود. سقوطی که از پس آن سکوت مسئولان را در پی دارد. گویی این منطقه ایالتی جداگانه است و هیچ نظارتی از سوی دولت مرکزی به آن صورت نمی‌گیرد. در یک ماه اخیر، در دو حادثه جداگانه، یک پسر و دو دختر در چاه ویل مدیریتی ناکارآمدِ شهرداری منطقه 1 تهران سقوط کردند. جای تاسف است که تا این لحظه هیچ برخوردی با خاطیان نشده است. قصور شهرداری در این موارد عیان است؛ لکن آنها برای دیوار قانون هم گویی تونل تبصره احداث کرده‌اند.

در منطقه 1 شهرداری تهران چندی پیش و در میدان موزه‌ی داراباد دو دختر خانم ضمن سقوط به حیاط مدرسه ای با آسیب‌ جدی دیدند. این در حالی است که اگر حفاظ برای منطقه مذکور در نظر گرفته می‎شد، این ماجرا رخ نمی‌داد. شهرداران تهران عموما منتظر وقوع حادثه‌ای هستند که ضمن آن دست به کار شوند. این نوع مدیریت خام، اعتقاد به پیشگیری ندارد؛ چراکه غالبا استنتاجی از تفکر “ورود گاز انبری به منطقه حادثه” عامل انتخاب آنها است.

در بسیاری موارد دیده شده که شهرداری تخلفِ ایجاد شده را می‌بیند. اما گویی برای چیدن گل به صحرا رفته و سکوت پیشه می‌کند. به راستی علت این سکوت چیست؟ آنهم حین محرز بودن تخلف. اخیرا به واسطه همین بی‌خیالی‌ها و عدم نظارت‌ها در ناحیه 5 منطقه 1 شهرداری، ایضا حادثه‌ای دیگر به وقوع پیوست. فردِ حادثه دیده در حال حاضر در ICU یکی از بیمارستان‌های تهران بستری است. این فرد هر چند که نیاز به عمل جراحی دارد، اما به دلیل شدت جراحات وارده، پزشکان جراحی وی را جایز نمی‌دانند. پاسخ خانواده این فرد و امثال آنها را چه کسی خواهد داد؟ بنابه اخبار موثق، نامبرده حین گذر از پله‌های یک محل که کنار آن گودبرداری شده بود، ناگهان همزمان با سقوط پله‌ها، تعادل خود را از دست می‌دهد و به اعماق زمین گودبرداری شده پرتاب می‌شود. حین گودبرداری، جهت ممانعت از ریزش سازه‌های اطراف، غالبا تدابیری باید اندیشیده شود. اما محل مذکور به یمن مدیریت شهرداری ناحیه 5 منطقه 1، به حال خود رها شده بود. گزارش مهندسان و کارشناسان در این خصوص، قصور مدیران شهرداری و عدم نظارت بر این خرابکاری را تایید کرده است. اما در کمال تعجب، هنوز سرمایه‌داران در محل گودبرداری شده، در کمال آرامش مشغول کار هستند و کسی هم به آنها نگفته بالای چشمتان ابرو است.

از این موارد حادثه‌خیز در تهران و سایر شهرها به وفور به وقوع می‌پیوندند. اما به ندرت قانون به معنای واقعی، حق را به حق‌دار خواهد داد. شهرداری باید پاسخ بلاهتی را که چنین فضاحتی به بار آورده بدهد. اما کدام شهردار تا کنون به دلیل چنین مواردی بازخواست شده است؟ حین گودبرداری، باید سازه نگهبان اجرا شود. شمعبندی و مهار دیوار باید رعایت گردد. اما رعایت این مسایل  و نظارت شهرداری به آنها، گویی قرتی‌بازی محسوب می‌شود و کسی به فکر چنین سوسول‎بازی‌هایی نخواهد رفت. با این اوصاف استخدام غول‌های بیایانی برای دست‌فروشانی که به فکر یک لقمه نان حلال و پرداخت اجاره ماهیانه و تامین مخارج فرزندانشان هستند، در اولویت قرار دارد. این مدیریت است؟!

امروز وضعیت به‌گونه‌ای شده که حین ساختمان‌سازی و گودبرداری خانه‌ی کلنگی یکی از شهروند، جسم و جان سایر همسایگان می‌لرزد. اگر این فرایند طبق قانون و مقررات ساختمان صورت بگیرد، بدون تردید، ناراحتی و اضطرابی بر شهروندان چیره نخواهد شد. اما مشکل این است که ضمن ساختمان‌سازی و گودبرداری، مهندسان ناظر در جاهای دیگر ویلان می‌شوند و شهرداری هم یا به فکر شکار موش است و یا پشه‌های سفیدش. کاشکی از همان غول‌های بیابانی که استخدام کرده‌اند، بغیر از عربده‌کشی و ایجاد رعب و وحشت در شهر، برای نظارت به مافیای ساختمان‌سازی هم استفاده می‌کردند. در چنین وضعیتی، بدون تردید شاید اوضاع مقداری بهتر می‌شد.

به گزارش “صدای بانک”، هر چند با این نوشتار امیدی به اصلاح امور نیست. اما به مدیران شهرداری که سر تا پایشان فقط اندام واحده‌ی “زبان” است، سرگذشت مدیران دیگری که حق‌الناس را بلعیدند، یادآور می‌شویم. آیا غیر از این است که غالب این مدیران، هر یک بسان دستمال کثیفِ استفاده شده‌ای هستند که تقدیر با آبروی نداشته‌شان بازی می‌کند؟ مدیران زمان احمدی‌نژاد را خاطرتان هست؟ اکنون کجا هستند؟ آنهایی که خود را ناجی مردم ایران و جهان! می‌دانستند اکنون کجا هستند؟ همین اتفاق برای برخی از وزرای مستعفی یا کنار گذاشته شده‌ی دولت روحانی هم رخ داده است. در این مرز و بوم، شاید حین مدیریت و یا بهتر بگوییم، گردن‌کلفتی موقت شما، کسی یارای مقابله با تصمیمات‌تان را نداشته باشد؛ اما بدون تردید، گذر ایام، چنان فلاکتی را برای شما ایجاد خواهد کرد که حین جستجو در گوگل، ویکی‌پدیا آنرا به عنوان تقاص به ثبت خواهد رساند. توصیه به تقوا نمی‌کنیم که خود گناه‌کاریم. اما حداقل مقداری تاریخ بخوانید تا سرگذشت همکیشان خودتان را ببینید؛ آنانکه حق‌الناس خوردند آوای رسوایی‌شان به زودی نواخته خواهد شد. باور ندارید؟ با هم صبر می‌کنیم.

جرایم محیط زیستی به مثابه جرایم دست دوم

زیست آنلاین: خلا قانونی باعث میشود تا محیط بانان نتوانند از اسلحه خود استفاده کنند و این امر به دلیل درجه دو بودن جرایم محیط زیستی است.

خلا قانونی که باعث میشود تا محیط بانان نتوانند از اسلحه خود استفاده کنند ریشه در تفکری دارد که طبق آن به آسیب رساندن به قاتلان حیات وحش مستوجب مجازات های خفیف تری از مرگ است, مصداق و مثالش اینکه ماموران نیروی انتظامی در هنگام مواجه با مجرمان مسلحی که قاعدتا قرار است حیات انسانی را مورد تهدید قراردهند محدودیتی برای استفاده از سلاح ندارند و حتی ممکن است مورد تشویق قرار بگیرند، اما در مورد محیط بانان این طور نیست.

این امر به دلیل درجه دو بودن جرایم محیط زیستی است. جرائم محیط زیست عموما با زنجیره ای از عوامل که گاها خیلی هم طول خواهد کشید، حیات انسانی را در معرض خطر قرار می دهند و به همین علت هم از منظر قانون گذارناآشنا نباید تهدیدی جدی به حساب آیند.
برای مثال اگر همین امروز فردی بمبی شیمیایی اما خفیف را در شهر تهران منفجر کند که منجر به شروع یا تشدید انوع امراض ریوی و قلبی و …و مرگ دهها نفر شود بدون شک مجازات “محارب” در انتظارش خوهد بود، اما تمام مدیران و مقامات گذشته خودروسازی ایران جز حقوق های کلان، احترام و نفوذ، پاداش های اخر سال بی حساب، مناصب مشورتی بعد از بازنشستگی و هزاران منفعت دیگر چه دیده اند؟
جرائم دیگر محیط زیستی نیز بر همین سیاق اند. مجرمانش، اگر هم مجرم پنداشته شود، حداکثر نیازمند یک گوش مالی و چندصدهزارتومان جریمه اند نه بیشتر!

همچنین عدم اعتماد به قضاوت محیط بانان در کشیدن ماشه به سوی افراد متخلف مزید بر علت میشود تا قانون در عین حال که به شاغلان این عرصه اجازه حمل اسلحه می دهد , به آنها هزینه های احتمالی استفاده از اسلحه را نیز گوشزد کند. به همین جهت هم بعد از شهادت بیش از ۱۲۰ نفر از محیط بانان از اول انقلاب تا امروز , این پارادوکس لاینحل باقی مانده است که حمل اسلحه از طرف محیط بانان اگر اجازه استفاده از آن را نداشته باشند جز بار اضافی چه کارکرد دیگری خواهد داشت ؟!
در چنین شرایطی، اگر تکلیف قانون گذار با دسته دوم تلقی کردن جرایم محیط زیستی مشخص نگردد شهادت هر تعداد محیط بان اثر قابل توجهی در تغییر شرایط نخواهد داشت.

از طرف دیگر در جمهوری اسلامی قانون گذاران نیز برای تصویب قوانینی سخت گیرانه تر محیط زیستی نیازمند تطابق قوانین با فقه شیعی هستند.
به این ترتیب احتمالا بهترین راهکار برای برون رفت از این وضعیت اسفناک محیط زیستی رجوع کنشگران این حوزه به مراجع تقلید و روحانیون طراز اول کشور است تا با آگاه کردن آنان از پیامدهای جرایم محیط زیستی راه را برای تصویب قوانینی که جرایم سازمان یافته یا نیافته محیط زیستی را همرده دیگر جرایم کند , هموار سازند.

باید توجه داشت که خوشبختانه “اجتهاد پویا” در جمهوری اسلامی اصلی پذیرفته شده است و مجتهدین در صورتی که فتاوایشان نقض کننده اصول مسلم شرعی و یا اسناد بالادستی نظام نباشد، ابائی برای انعطاف در برابر شرایط زمانه ندارند چنانکه در مورد سلول های بنیادین شاهد فتواهای منحصر به فردی بوده ایم.

به نظر می رسد در حال حاضر نگاه حمایت گرانه از محیط زیست و محیط بانش در جمهوری اسلامی ایران جز به مدد احکام شرعی روحانیون و مراجع طراز اول تقلید میسر نخواهد گردید.

 مقابله با بحران آب و هوا همان وظیفه ای است که باید انجام دهیم

 زیست آنلاین: کریستالینا جورجیووا اعتقاد دارد که گرمایش جهانی به اندازه سقوط مالی، تهدیدی برای ثبات اقتصادی است.

به گزارش زیست آنلاین، کریستالینا جورجیووا بسیار مشتاق است که درباره تحقیقاتی که یکی از اقتصاددانان صندوق بین المللی پول انجام می دهد صحبت کند. با کمال تعجب، این تحقیق مربوط به هیچکدام از مسائلی مانند بحران تراز پرداخت یا رکود جهانی نیست که در 75 سال گذشته این سازمان را به خود مشغول کرده است: این تحقیق مربوط به نهنگ ها و نقشی است که آنها در مبارزه با تغییرات اقلیمی بازی می کنند.

وی می گوید نهنگ ها مانند پمپ های غول پیکر عمل می کنند. هر یک از این پستانداران در طول عمر خود 33 تن دی اکسید کربن را از جو حذف می کنند. این در حالی است که یک درخت به طور متوسط در حدود 20 کیلوگرم در سال دی اکسید کرن جذب می کند.

این نظرات زیست محیطی از ابتدای ریاست جورحیوا بر این صندوق از وی شنیده شده است. با وخیم شدن اقتصاد جهانی، برخی از کسانی که در نشست سالانه صندوق بین المللی پول در ماه اکتبر شرکت کردند، معتقدند در اوضاع وخیم اقتصاد جهان، جورجیواوا وقت زیادی را صرف موضوعات تغییرات اقلیمی می کند.

جورجیوا می گوید بحران آب و هوا و ثبات مالی به هم پیوسته اند. زیرا در صورت عدم توجه، گرمایش جهانی ثبات مالی را تهدید می کند.

وی افزود: “من کاملاً موافق این گفته مردم هستم که می گویند ما باید به وظیفه خود پایبند باشیم. این دقیقاً همان کاری است که ما انجام می دهیم.”

وی در پاسخ به این سؤال که کدام خطر بزرگتر است، سقوط جهانی اقتصاد یا گرمایش جهانی گفت: تغییرات اقلیمی یک تهدید واقعی است. این یک ریسک است که همه ما باید آن را جدی بگیریم زیرا می تواند توسعه را به عقب برگرداند. ما این مسئله را بارها و بارها طی سالهای اخیر مشاهده کرده ایم.

جورجیووا، که بیش از ریاست بر صندوق بین المللی پول، نفر دوم بانک جهانی محسوب می شد می گوید منطقی است که این سازمان، نقش برجسته ای در مبارزه برای جلوگیری از بالا رفتن درجه حرارت بازی کند و تأکید کرد که بحران هم فرصت و هم تهدید است.

منبع: theguardian