کرونا و نیلوفری شدن صنعت گرائی؛ درباره روز 29 ام

زیست آنلاین: کرونا نقطه غیرقابل بازگشت را پیش چشم ما آورده است به همین دلیل زمان خوبی است تا از نظام سرمایه داری یا به تعبیری اساسی تر صنعت گرائی مبتنی بر رشد بپرسیم «چه قدر تا روز 29 ام رشد فاصله داریم»

رشداقتصادی، پیشرفت صنعتی، وفور کالاهای رفاهی همتراز با قدرت خرید عامه مردم، توسعه تکنولوژی و …همه جزو مفاهیمی هستند که شاخص توسعه یافتگی محسوب می شود. این پدیده ها البته عوارض محیط زیستی هم دارند که همه آن ها را می توان در دو طبقه جای داد. اول مصرف منابع طبیعی بیش از ظرفیت تجدیدپذیری طبیعی زمین، دوم افزایش آلودگی بیش از ظرفیت طبیعی جذب کنندگی زمین.

اما همیشه این سناریو مطرح است که با پیشرفت تکنولوژی این دو مسئله حل شوند. به عبارتی از آن جایی که سرمایه داری و صنعت گرائی (یکی در شرق شیرخورده از پستان سوسیالیسم و تشنه ابرقدرتی جهان و یکی در غرب میراث دار لیبرالیسم و مدعی جامعه پس اصنعتی) همیشه کارآمد به نظر می رسند و مشکلات خودشان را به هر قیمتی که شده است حل می کنند، به موازات این که مصرف منابع و تولید آلودگی به آن حدی برسد که خطر فروپاشی زیستی زمین نزدیک شود، یا تکنولوژی های جدید آن قدر پربازده می شوند که مثلا حتی از آب هم کره بگیرند و لازم نباشد جنگل های بیشتری برای تغذیه دامداری های صنعتی و تولید کره تخریب شود یا اینکه تکنولوژی های جدید قدرت بازیافت بیشتر و بیشتر پیدا کنند تا آن جا که آلودگی ها به حد ظرفیت طبیعی زمین بازگردد.
سبزها اما انتقاداتی جدی به این مساله دارند. یکی از این انتقادات بی شباهت به وضعیت همه گیری کرونا نیست و آن مساله توابع نمائی و یا رشدهای تصاعدی است. یعنی چه؟

یکی از علت هایی که قرنطینه تنها متغیر تاثیرگذار فعلا شناخته شده برای مهار کرونا محسوب می شود، مساله رشد تصاعدی و نزدیک به نمائی آن است به این معنی که هر نفر بر برخلاف بسیاری از ویروس های دیگر بیشتر از دو نفر دیگر را می تواند مبتلا کند و آن دو نفر هم همین طور و در صورت عدم قطع زنجیره انتقال این روند چنان با سرعتی پنهان پیش می رود که از نقطه به خصوصی به بعد اساسا نمی تواند مانع گسترش آن شد؟ حالا چرا پنهان؟ چرا نمی توان مانعش شد؟ معمایی فرانسوی که به بچه های دبستانی ارائه می شود، همین قضیه را به عبارت زیر بیان می کند:

فرض کنید حوضی در خانه دارید که رویش نیلوفری سبز شده است. اگر اجازه دهیم تا هرچه قدر که دلش خواست رشد کند، طی سی روز تمام سطح حوض را می پوشاند و همه صورت های دیگر زندگی در آب حوض را خفه می کند. تا مدت زمانی طولانی این خطر کوچک به نظر می رسد و به همین دلیل تا نصف سطح حوض از این گیاه پوشانده نشود، شما نگران هرس کردن آن نمی شوید. حالا این اتفاق در چه روزی پیش خواهد آمد؟
البته در بیست و نهمین روز! در آن روز، شما فقط یک روز فرصت دارید که حوضتان را نجات دهيد.

ممکن است همان یک روز فرصت برای هرس کردن نیلوفرهای آبی حوض کوچک مان کافی باشد، اما برای مهار ویروسی چون کرونا قطعا کافی نیست. همین امر درباره رشدهای صنعتی و تکنولوژی نیر صادق است. هم گام با اینکه که سرمایه داری و تکنولوژی متوجه خطر فروپاشی نظام زیستی می شوند، همزمان نیز کار از کار گذشته است و جهان به مرحله ای رسیده است که به آن «نقطه غیرقابل بازگشت» می گویند. نقطه غیرقابل بازگشت زمانی است که فرصت لازم برای بازگرداندن طبیعت به ظرفیت تجدید خود کمتر از امکانات و ظرفیت تکنولوژیک روز است.
نقطه غیرقابل بازگشت همان روز 29 ام است.

سبزها بر این اعتقادند که ماهیت نرخ رشد احساس خوش خیالی دروغینی را به بار می آورد: آنچه که اکنون موقعیت بی خطری می نماید، به سرعت می تواند به موقعیتی خطرناک تبدیل شود. یکی از مثال ها درباره رشد تصاعدی غیرقابل مهار، تشبیه زمین به انسان است به این ترتیب که اگر سن زمين را فشرده كنيم و هر صد ميليون سال آن را يك سال در نظر بگيريم، در اين صورت كره زمين مانند فردي ۴۶ ساله خواهد بود. در سن ۴۲ سالگي، گياهان و جنگلها پديدار شده و شروع به رشد و نمو كرده اند اثري از دايناسورها و خزندگان عظيم الجثه تا همين يكسال پيش نبود و تقريبا ۸ ماه پيش پستانداران را به دنيا آورد. در اوايل هفته ي پيش ميمون هاي آدم نما به آدمهاي ميمون نما تبديل شدند و آخر هفته گذشته دوران يخ سراسر زمين رافرا گرفت.انسان جديد فقط حدود ۴ ساعت روي زمين بوده و طي همين يك ساعت گذشته كشاورزي را كشف كرده است. بيش از يك دقيقه از عمر انقلاب صنعتي نمي گذرد و عوارض جهانی محیط زیست تنها محصول همین یک دقیقه است. دقیقه ای که برای ما روز 29 ام است.

کرونا نقطه غیرقابل بازگشت را پیش چشم ما آورده است به همین دلیل زمان خوبی است تا از نظام سرمایه داری یا به تعبیری اساسی تر صنعت گرائی مبتنی بر رشد بپرسیم «چه قدر تا روز 29 ام رشد فاصله داریم»(و البته ناگفته پیداست که چنین پرسشی بیشتر معطوف به قدرت های اقتصادی جهان و جوامع مصرفی است نه کشورهایی که دخترکانش از فرط فقر خودسوزی می کنند)